اسدالله لاجوردی چگونه قصاب اوین شد؟
لاجوردی و مالیخولیای انسان کشی
اسدالله لاجوردی برای ایرانیان نسل دهه ۶۰ و ۷۰ چهره شناخته شده ای است. شاید نسل جدید ایران بخصوص دهه هشتادیها با این چهره آشنا نباشند. لاجوردی در مقام دادستان تهران و رئیس سازمان زندانها بعنوان یکی از بی رحمترین و خشنترین چهرههای سرکوب حکومت ایران در دهه ۶۰ خود را نشان داد.
اسدالله لاجوردی پسر یک هیزم فروش در جنوب تهران در سال ۱۳۱۴ به دنیا آمد. سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و در کنار پدرش به کار مشغول شد.
به دلیل بافت فرهنگی که لاجوردی در آن بزرگ شد به زودی جذب گروههای مذهبی مثل فدائیان اسلام شد. به همین دلیل دو بار در زمان شاه به زندان افتاد. یک بار ۱۸ ماه و بار دیگر ۳ سال در زندان ماند. در زندان با همان افکار ماورای راست خود مرز بندیاش را روی مذهبی و غیرمذهبی گذاشت و برای همین هم مارکسیست ها و چپها را نجس می دانست و حاضر به همسفره شدن و معاشرت با مبارزان چپ نبود. لاجوردی درسال ۵۶ از زندان آزاد شد. پس از به قدرت رسیدن خمینی به سرعت مدارج ترقی را طی کرد. و دادستان تهران و رئیس سازمان زندانهای ایران شد. او در دهه ۶۰ فرماندهی پاسداران مستقر در اوین را به عهده داشت و در شکار مبارزان و حمله و هجوم به مجاهدان و مبارزان و ایجاد رعب و وحشت ید طولایی داشت. او در حقیقت چهره واقعی حکومت در دهه ۶۰ بود. اقدام اصلی لاجوردی در سرکوب زندان و زندانیان بود. او در کنار سرکوب بی رحمانه جامعه، پروژههای هولناک تواب سازی در زندان را پیش می برد. پروژه هایی مثل «خانههای مسکونی»، «قیامت»، «قبر» و تابوت از ابتکارات او و همکارانش برای تواب سازی زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز بود. لاجوردی شخصا بسیاری از کشتارهای دهه ۶۰ را طراحی و سازماندهی کرده بود. این قتلعام ها که از جمله کشتار نوجوانان و جوانان حتی بدون هیچ محاکمهای را در بر میگرفت، حتی مورد اعتراض افرادی از باندهای حکومت قرار گرفت که منجر به عزل وی در سال ۱۳۶۳ گردید. با این همه او در سال ۱۳۶۸ به مدیریت زندان ها بازگشت و تا سال ۷۶ در سمت خود باقی بود.
اسدالله لاجوردی سرانجام در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۷۷ در محل کسب خود در بازار تهران، طی عملیاتی توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نامهای علیاکبر اکبری دهبالایی و علیاصغر غضنفرنژاد جلودار کشته شد. [مجازات لاجوردی، نماد همبستگی ملی ایرانیان]
گزارش و خبر از سایت " جوانه ها "