Lila Bastani Noshahr

Mitglied Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran VVMIran e.V. عضو کانون دفاع حقوق بشر در ایران و شبکه مدافعین حقوق بشر ایران

Monday, November 22, 2021

   شکستن چرخه‌ی خشونت راه حلی پایدار برای جامعه‌ای بدون خشونت :

امتناع از به کارگیری خشونت را می‌توان به عنوان ابتدایی‌ترین تعریف از عدم خشونت بیان کرد. این در حالی است که باید به درستی اعتراف کرد که خشونت در اشکال مختلف وجود دارد. روی‌کردهای مختلف علمی در زمینه‌ی عدم خشونت به این مسأله اذعان می‌کنند که انواع مختلفی از خشونت وجود دارد. بارزترین نوع خشونت که به صورت عریان در بسیاری از جوامع ‌ــ‌خصوصاً ایران‌ــ دیده می‌شود، خشونت فیزیکی است که معمولاً به صورت صدمه‌ی جسمی به شخص یا اشخاصی ظاهر می‌شود؛ اما نباید از خشونت روانی که این روزها به عنوان یک روی‌داد مستقل یا به عنوان یک اثر دیگر از آسیب‌های جسمی یا روانی در ایران رواج پیدا کرده، غافل شد که چه‌بسا در برخی از موارد اثراتی به مراتب ماندگارتر از خشونت‌های فیزیکی دارند. این شکل از خشونت ذهن و روح قربانیان خشونت را هدف قرار می‌دهد. موضوع  مهم دیگر در خصوص خشونت که کمتر به آن پرداخته شده، رابطه‌ی بین خشونت و نفوذ است. تأثیرات منفی ایجادشده در قالب تنبیه‌های مختلف نیز به دلیل این‌که شخص با گروهی انجام آن عمل را شایسته‌ی تنبیه می‌دانند، می‌تواند در زمره‌ی انواع خشونت قرار گیرد. در مقابل مواقعی وجود دارد که تأثیر مثبت به عنوان پاداشی برای انجام کاری که شخص یا گروهی آن را درست تلقی می‌کنند نیز به دلیل مجبورکردن دیگران به اعمال خشونت می‌تواند در زمره‌ی انواع خشونت قرار گیرد. خشونت عریان که می‌توان در دسته‌بندی انواع خشونت آن را در دسته‌ی خشونت شخصی قرار داد، توسط یک بازیگرِ قابل شناسایی آغاز می‌شود و تهدیدی برای زندگی، نیازهای اساسی یا رفاه شخص یا گروه دیگر است. خشونت عریان معمولاً به راحتی قابل تشخیص است که ممکن است رسیدگی به آن را آسان‌تر کند. در مقابل موضوعی که در ایران بسیار با آن روبه‌روییم، خشونت ساختاری است که توسط یک بازیگر خاص انجام نمی‌شود، بلکه در عوض توسط یک ساختار اعمال می‌شود. نمونه‌ی بارز آن را در سیستم حقوقی ناعادلانه‌ی ایران می‌توان مشاهده کرد که مجازات‌های خشونت‌آمیزی برای تخلفات جزئی یا قوانین از نظر اخلاقی مشکوک اعمال می‌شود؛ علاوه بر این در ایران گاهی خشونت فرهنگی که با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی آمیخته شده، بروز می‌کند. اعمال خشونت‌های ساختاری و فرهنگی توسط گروه‌های اجتماعی خاص یا در مقیاس بزرگ‌تر طبقه‌ی حاکمی که مشروعیت مردمی را با خود همراه ندارد، توزیع نابرابر قدرت یا منابع را حفظ می‌کند و منجر به شانس‌های نابرابر زندگی در جوامع تحت خشونت ساختاری می شود...